سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر که براى خدا خشم کرد ، باطل را هر چند سخت بود از پا درآورد . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :84
بازدید دیروز :302
کل بازدید :2147189
تعداد کل یاداشته ها : 1987
04/2/2
4:56 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
خلیل منصوری[174]
http://www.samamos.com/?page_id=2

خبر مایه
پیوند دوستان
 
فصل انتظار اهالی بصیرت هزار دستان سرباز ولایت رایحه ی انتظار اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی .:: مرکز بهترین ها ::. نگارستان خیال جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی نگاهی نو به مشاوره پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ... حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد آقاشیر کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب صراط مستقیم هم رنگــــ ِ خـــیـــآل جبهه مقاومت وبیداری اسلامی کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد ! تکنولوژی کامپیوتر وبلاگ منتظران سارا احمدی بوی سیب BOUYE SIB رمز موفقیت محقق دانشگاه سرزمین رویا وبلاگ تخصصی فیزیک پاک دیده آدمک ها ✘ Heart Blaugrana به نام وجود باوجودی ... سرباز حریم ولایت دهکده کوچک ما از قرآن بپرس کنیز مادر هرچه می خواهد دل تنگت بگو •.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.• پیامبر اعظم(ص) عطاری عطار آبدارچی ستاد پاسخگویی به مسایل دینی وبلاگ شخصی امین نورا چوبک نقد مَلَس پوست کلف دل نوشت 14 معصوم وقایع ESPERANCE55 قدرت شیطان دنیای امروز ما تا ریشه هست، جوانه باید زد... آواز یزدان خلوت تنهایی کتاب شناسی تخصصی اس ام اس عاشقانه طرحی نو برای اتحاد ایرانیان سراسر گیتی در گوشی با خدا **** نـو ر و ز***** اس ام اس سرکاری و خنده دار و طنز دنیا به روایت یوسف جاده خدا خام بدم ایلیا حرفای خودمونی من بازی بزرگان کویر مسجد و کلیسا - mosque&church دنیای ماشین ها بچه دانشجو ! پژواک سکوت گنجهای معنوی دنیای موبایل منطقه‏ ممنوعه طلبه علوم دینی مسافر رویایی انواع بازی و برنامه ی موبایل دانشجو خبر ورزشی جدید گیاهان دارویی بانوی بهشتی دو عالم سلام

گرفتاری که یکی دو تا نیست. از این مساله رها شوی گیر آن یکی می افتی. ما که قول به هیچ بنی بشر ندادیم که باید همه مسایلشان را حل کنیم. ما چندتاشان را حل وفصل می کنیم و بقیه را می گذاریم برای دیگران تا خدای ناکرده بدون مساله نباشند و مغزشان به جهت بی کاری مفرط از کار نیافتد. این سلول های خاکستری مغز اگر کار نکند دچار الزایمر می شود که می گویند بد دردی است و هیچ درمانی هم ندارد. فعالیت مغزی و ورزش فکری می تواند جلوی این پیشروی نابهنجار الزایمر را بگیرد تا خدای ناکرده مثل مرحوم شیخ صالح مازندارانی نشویم که رفته بود بالای منبر و همانجا نشسته بود و یادش رفته بود که چه می خواست بگوید. پسرش فریاد زد: حالا حرفت را فراموش کردی! پایین آمدن از منبر را که فراموش نکردی؟ ما هم گویا حرفمان را فراموش کردیم. می خواستم بگویم که این بزرگمهر حکیم چه خوش گفته است: همه چیز را همگان دانند و همگان هنوز از مادر زاده نشده اند.

 

یکی از این همگان زاده شده ماییم و از آن همگان نازاده باید توقع داشت تا همه چیز را حل و فصل کنند. ما همین مساله هسته ای را که مساله صدم ماست را حل و فصل کنیم کلی هنر کردیم. البته برای بعضی ها مساله اول است ولی چون ما ذاتا هسته دان و هسته شناسیم چیزی که داریم نمی رویم دنبالش . آنهایی که ندارند می‌روند سراغش. از سوی دیگر، ما که نه کریم نه کوریم، می بینیم که این هسته از قدیم بومی بوده، دیگر چه نیازی است که طلب از گمشدگان لب دریا داشته باشیم و سراغش را توی روس و بلا روس و یا ترکیه بگیریم؟ توی همین دو قدمی ما از آن لب ساحل نیلگون خلیج همشیه فارس تا دریای قزوین (همان کاسپین کاسی‌ها و کادوسی‌نشین‌ها که مردمان بومی سرزمین ما بودند، یعنی همان دریای مازنداران و البته نه دریای خزرهای آن سوی کوه های قفقاز) می توان سراغش را از هر بچه ایرانی گرفت. آخر بچه ایرانی که برگ چقندر نیست ویا سیب زمینی بی‌رگ و ریشه .

 

وقتی ما هم این چیز را داریم، چرا باید از این و آن گدایی کنیم و برای به دست آوردنش جنگ و جدال؟ ناپلیون می‌گفت :هرکس برای چیزی می‌جنگد که ندارد. آن سرباز روس را که گرفته بودندش، ازش پرسید: چرا این قدر مقاومت می کنی و می جنگی ؟ گفته بود: برای شرف . ناپلئون گفته بود : من برای کشورگشایی حمله می‌کنم و می‌جنگم . هرکس برای چیزی که ندارد می‌جنگد. ما که حالا این هسته را داریم دیگر چه جنگی؟ از این رو، مساله هسته ای برایمان مساله صدم است. آلان چیزی که مساله اول است، همین عدالت است که  هرجا سراغش را می گیریم پیدایش نمی کنیم. از این رو، مساله اول ما همین چیزی است که نداریم و در به در دنبالشیم . اگر بتوانیم این مساله را حل کنیم کلی شاهکار کردیم و حاضران و غایبان در طول و عرض تاریخ از ما خیلی تعریف و تمجید خواهند کرد که این موجود ناشناخته بالاخره کشف شد.

 

ظاهرا این مساله با نوشتن و بخشنامه و این جور چیزها حل و فصل نمی شود. این یونانیان شکم سیر و برده‌کش و استثمارگر در آن فلسفه یونانی خودشان عدالت را توزیع نابرابر ثروت بر پایه نابرابری انسانی می‌دانند. چرایش هم معلوم است. چون حق در نزدشان قانون است و عدالت چیزی است که قانون آن را وضع می کند. حالا اگر این قانون را شهروندان آزاد (نه برده و شهروند درجه دوم و سوم) آن هم اکثریتش بنویسند و وضع کنند . خوب ، طبیعی این است که یک نابرابری میان شهروندان حتی میان همان درجه اولش وجود دارد. حالا اگر بخواهند بگویند: عدالت همان قانون است. نیتجه طبیعی‌اش می‌شود نابرابری. من که بیشتر ازاین نمی‌فهمم . شما هم با من یک ورزش فکری کنید تا خدای ناکرده نه دچار الزایمر شوید و نه این مساله حل نشده باقی بماند. قضیه عدالت و دمکراسی هم از این جاست که بیخ پیدا می‌کند. می گویید: نه . پس برایم بنویسید : بله . نفیش با من، اثباتش با شما.


85/1/22::: 10:25 ص
نظر()